نمونه مصاحبه مشاوره ای افسردگی
تعداد صفحات: 40 (سه نمونه)
نوع فایل: WORD قابل ویرایش و PDF
فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8 صفحه)
فهرست مطالب نمونه اول:
مشخصات فردی (شکایت عمده,سابقه بیماری فعلی و …)
معاینه وضعیت روانی (توصیف کلی، خلق و عاطفه، تکلم و ….)
خلاصه یافته های مثبت
تشخیص پنج محوری DSM-IV-TR
پیش آگهی
توصیه ها
فهرست مطالب نمونه دوم:
مشخصات مراجع
مصاحبه
معاینه وضعیت روانی (ظاهر، رفتار، تکلم، تفکر، توجه و …)
ویژگی تشخیص اختلال افسردگی
تشخیص بالینی
فهرست مطالب نمونه سوم:
شرح حال (اطلاعات، شکایت عمده، مشکلات موجود، ….)
معاینه وضعیت روانی
تشخیص
مصاحبه
.
بخشی از متن نمونه دوم:
***قبل از اینکه به من مراجعه کنید پیش روان شناس یا روانپزشک رفته بودید؟
*بله. پیش دکتر اعصاب و روان رفتم.
***با تکان دادن سر حرف او را تأیید و در واقع تشویق به ادامه صحبت کردم
*دکتر به من گفت که افسرده شده ام و مقداری دارو برام نوشت.( دوباره سکوت کرد به نظر می رسید مایل به صحبت نیست)
***خب، عکس العمل شما نسبت به این تشخیص دکتر چی بود؟
*فکر کنم حرفش درست بود ، از داروها استفاده کردم.کمی بهتر شدم و خوابیدم ولی کم کم حسم بهتر که نشد حالا گوشه گیر تر شدم. من به فوتبال خیلی علاقه مند بودم ولی مدتی است که آن را هم کنار گذاشته ام . میل دارم هرشب ساعت 9بخوابم چون فکر می کنم مریضم و به استراحت نیاز دارم.
***مثل اینکه این طرز زندگی برای شما رنج آوره؟
*بله ، احساس می کنم که زندگی خیلی بی معنیه.
***به همین علته که از زندگی لذت نمی برید؟
*کاملا درسته.
*** شده فکر کنید دنیا ارزش زیستن نداره و بخواین به این وضع پایان بدید؟
*آره گاهی به این فکر می کنم. ولی پشیمون میشم
***برای اینکه از این حالت و فکرها در بیاین چه کارهایی انجام میدید؟ یا خودتونو آروم می کنید؟
*سیگار می کشم یکم آروم میشم . و دنبال راه درمانم که اومدم پیش شما
………………….
بخشی از متن نمونه سوم:
م:خانم اسدی چه عامل باعث شده اینجا بیایید؟
ب:احساس خیلی بدی دارم، همش دوست دارم گریه کنم و تنها باشم.
م:شوهرتون خبر دارن که اینجا اومدید؟
ب:نه چیری نمی دونه.چیزی نگفتم.
م:چرا؟
ب:چون می ترسیدم اگه بهش بگم بازم باهام دعوا کنه یا بگه مشکل از تو هستش و حق به جانب بشه.
م:دعوا.. شما با هم مشکلی دارید؟
ب:مشکل … زیاد.من فقط به خاطر پسرم باهاش زندگی می کنم اگه پسرم نبود حتما ازش جدا می شدم.
م:می تونید در این مورد بیشتر صحبت کنید؟
ب:داستان زندگی من خیلی زیاده از کجا شروع کنم.
م:از هرجا که راحترید.
ب:شوهرم خیلی محافظه کار است. بیشتر کارهایش را ازم مخفی می کند چه در زمینه کار و چه در زمینه خانوادگی..حرف درست را به من نمی گه. خیلی هم پرخاشگره با کوچکترین حرفی از کوره در می ره. من خیلی قناعت می کنم اما اون اصلا راه خرج کردن پول رو بلد نیست. من دوست دارم تو هر کاری با من مشورت کنه. نظر منم هم تو کاری که انجام میده بخواد اما نه تنها مشورت نمی کنه بلکه دورغ هم میگه.
م: شما سعی کردید بهش نزدیک شوید و علت کارش را ازش بپرسید؟
ب:آره چندین بار، اما هر بار به دعوا ختم میشه. ومنو کتک می زنه و تمام بدنم کبود میشه. و بعد از دعوا پشیمان میشه و می اد عذرخواهی. منم هم به خاطر پسرم تحمل می کنم. چند بار به خاطر کارهاش دست به خودکشی زدم.
م: خودکشی؟
ب:آره، چند تا قرص خوردم. چند روزی حالم بد بود. به خاطر پسرم تحمل می کنم.
م: روزهاتون چطوری می گذرونی؟
نمونه مصاحبه مشاوره ای افسردگی